
دو جوان آمریکایی که دارای مهارت های خارق العاده ای هستند ، تصمیم دارند قبل از اینکه دولت به آنها دستور را ابلاغ کند یک دختر را که در هنگ گنک اسیر شده است نجات دهند ، آنها برای ثبات خود و عملی کردن این تصمیم نیاز به اجرای تمامی مهارت های خود هستند تا بتوانند مسیر طلایی نجات را پیدا کنند …


ماجراهای سریال حول شخصیت دکتر ادیسن مانتگامری با بازی کیت والش میگذرد. داستان از آنجایی آغاز میشود که شخصیت اصلی سریال یعنی دکتر مانتگامری که یکی از بهترین جراحانِ کودک است، بعد از اتفاقاتی که برایش می افتد و برای تغییر در زندگیش تصمیم میگیرد که از سیاتل به لس آنجلس نقل مکان کند و در درمانگاه خصوصی که توسط چند تن از بهترین دوستانش اداره میشود مشغول به کار شود و در لس آنجلس زندگی جدیدی را شروع کند. این سریال از مجموعه آناتومی گری منشعب شده است .


مارشال ایالات متحده، جک کارتر، در حال انتقال یک متهم ١۴ ساله به لس آنجلس است. در میانه راه به نظر می رسد آنها گم شده اند، در حالیکه تلاش میکنند راه را پیدا کنند، تصادف میکنند. این تصادف باعث می شود آنها در شهر عجیبی به نام Eureka بیدار شوند. ساکنان یوریکا، همه از نوابغ هستند، کسی در این شهر پیدا نمی کنید که ضریب هوشی زیر ۱۵۰ داشته باشد. همه اعضای شهر از مکانیک گرفته تا کافه چی و نقاش بسیار باهوش و خلاق هستند. شهر زیر نشر مجتمعی به نام Global Dynamics اداه می شود که زیر نظر وزارت دفاع فعالیت می کند. در این مجتمع تقریبا همه چیز ساخته و پیدا می شود. از تکنولوژی های زمینی و ماورا زمینی تا انواع بمب های اتم… این مجموعه در ژانر کمدی و علمی تخیلی است. سریال از دید کارتر روایت می شود و تصویرگر برخورد های با به عنوان یک فرد با ضریب هوشی ۱۱۱ با مجموعه ای از نوابغ دیوانه با ضریب هوشی بالای ۱۵۰ است.

اکنون جنگ با دشمنان پایان یافته و جنرال شانگ از مولان درخواست ازدواج کرده است اما مغول ها همچنان در صدد حمله به چین هستند و نداشتن نیروی نظامی کافی در چین برای مبارزه با مغول ها آن ها را به فکر اتحاد با کشور های همسایه وا داشته است که این اتحاد هزینه هایی برای کشور چین و سه پرنسس آن خواهد داشت.


چارلی هارپر که یک موزیسیین موفق است در خانه ویلایی خود در ساحل ملی بو زندگی راحتی دارد چارلی که از راه نوشتن اهنگ برای کمپانی های تبلیغاتی درامد خوبی دارد ادم سر زنده وخوشگزرانی است..اما استایل زنگی بدی دارد. زیاد مینوشد ، شرط بندی میکند و هر روز با یک زن زیبا معاشرت میکند اما از رفاقت کردن و داشتن رابطه پرهیز میکنه خود را اسیر یک نفر نمیکنه اما زمانی که برادرش الن که درست برعکس چارلی است و ادم ساده لوح و زن ذلیلی است به دلیل اینکه زنش طلاقش داده و خانه اش را گرفته مجبور میشه بیاد و با چارلی زندگی کنه …