داستان سریال در مورد مردم عادی می باشد که ناگهان در خود به قدرت فوق العاده و غیر طبیعی پی میبرند.داستان به طور معمول با یک پیچ و تاب و کنایه دار همراه است .
در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم گروهی از پیاده نظامان گارد ملی مامور می شوند در منطقه ای استراتژیک یک پست توپخانه ای آماده کنند. وقتی فرمانده عملیات ستوان "کاستا" و گروهش را به میدان مبارزه می فرستند و از ارسال نیروی کمکی سرباز می زند "کاستا" تصمیم به انتقام می گیرد...
کلانتری سابق خودش را در مرگ همسرش که در جریان سرقتی کشته شده مقصر می داند.او با خود عهد میکند هفت مردی را که مسئول این اتفاق میباشند پیدا کرده و به قتل برساند...
غریبه ای یک دست وارد شهری عجیب می شود. مردم شهر که دارای گذشته ای وحشتناک هستند می خواهند آن را به عنوان یک راز حفظ کنند و برای این کار از هر وسیله ای استفاده می کنند...
« فيليپ فرانسيس كوييگ » ( بوگارت ) ، ناخداى تازهى « ناوشكن كين » بلافاصله پس از شروع كار ، تسلطش را بر افرادش اعمال مىكند و رفتارهايى عصبى از خود نشان مىدهد .