

داستان سریال حول محور خانوادهی کاپلند می باشد که پس از به پایان رسیدن تمدن انسان و ظهور آخرالزمان، باید برای بقا تلاش کنند. آنها با مشکلات همچون توفان های سهمگین، زمینلرزه، بخورد شهاب سنگ و طاعون دست و پنجه نرم می کنند اما بزرگترین ترس آنها از موجودات فرازمینی است که به تازگی پا بر روی سیاره گذاشته اند...


داستان سریال حول شخصیت فردی به نام Dash متمرکز است که از سال ۲۰۴۰ به همراه برادر دوقلویش Arthur و خواهر ناتنیش Agatha که از توانایی آینده نگری بهره مند می باشند توسط پلیس در خردسالی وارد این سیستم پیش بینی گشته بودند. اما حالا در سال ۲۰۶۵ سیستم های پیشگیری از وقوع جرم تغییر بسیاری یافته و از انحلال واحد مربوطه بیش از یک دهه می گذرد. در این زمان Dash که همچنان با نمایه ها و کابوس های وحشتناکی از حوادث آینده مواجه است خود را به پلیس سرسخت و گستاخی به نام Lara Vega نزدیک کرده تا بتواند از توانایی هایش برای جلوگیری از وقوع جرایم استفاده نماید. ضمن آنکه این دو همزمان تلاش خود را برای یافتن Arthur که به طرز اسرار آمیزی ناپدید گشته است و افتادن او به دست تبهکاران می تواند مشکلات فراوانی ایجاد کند آغاز می نمایند....


داستان سریال فلش در مورد بری آلن است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما میرود. چند ماه بعد از کما بیرون میآید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود میشود که این امکان را به او میدهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشتهی نگهبان که قابل رویت نمیباشد، حرکت کند...


داستان با پیداشدن جسد پسربچه ای به نـام دَنـی سولانـو آغاز میشود که تحقیقات جدی مبنی بر پیداکردن سرنخ و حل پرونده در شهر کوچک ساحلی کالیفرنیا صورت میگیرد و به زودی مشخص میشود که حادثه یک قتل عجیب بوده. لذا خوراک رسانه ها جور میشود و زندگی خانواده مقتول و ساکنین شهر بهم میریزد و کار دپارتمان پلیس محلی را نیز با مشکل روبرو میکند...


سریال Intelligence روایتگر داستان شخصیتی به نام «گابریل» است که به علت وجود یک تراشه در مغز خود قادر به ارتباط هر لحظه ای با تمام شبکههای اینترتنی و ماهواره ای در جهان میباشد. و از این توانایی خود برای حفاظت از ایالت متحده آمریکا استفاده میکند،در واقع او یک مامور ویژه اطلاعاتی برای آمریکا است...


کاراگاه مخفی، گریس، با نفوذ به یکی از بزرگترین گروه خلافکاران شهر بدنبال کسب اطلاعات درباره رئیس این گروه به نام جیمی بود که در این میان پسرش بدست افراد ناشناسی ترور میشود. گریس که خود را مقصر این اتفاق میداند حاضر است دست به هر کاری بزند تا قاتل فرزند خود را پیدا کند. اما از طرفی وضعیت روحی و روانی او در حد مطلوبی نیست و پلیس وی را بطور موقت از فعالیت کنار میگذارد اما گریس دست بردار نیست و سرخود بار دیگر وارد گروه خلافکاران میشود ولی اینبار مشکلات جدیتری در انتظار اوست...