اریک و دوستش که به تازگی وارد دانشگاه شده اند به خانه بتا راه پیدا میکنند...
گروهی از دانشجویان در حالی که مشغول تصویربرداری یک فیلم ترسناک در جنگل هستند، با مرده های متحرک و آدم خوار واقعی مواجه می شوند...
داستان فیلم درباره یک برنامه رادیویی است که در دهه ۹۰ میلادی در واشنگتن اجرا میشد و مجری این برنامه بسیار پرطرفدار بود...
برای یک مامور در جریان ترور رئیس جمهور پاپوش دوخته می شود و او باید هرچه سریعتر بی گناهی خودش را ثابت کند، در حالی که یک مامور فدرال سرسخت در تعقیب اوست...
تمام دنیا به تسخیر مردگان متحرک در آمده و آخرین انسان‌های بازمانده در یک شهر حصارکشی شده، زندگی می کنند. اما این شهر دیگر امنیت سابق خود را ندارد، زیرا نیروهای شورشی قصد دارند رهبر این شهر را سرنگون سازند، و از طرف دیگر زامبی‌ها رفته رفته به موجودات باهوش‌تری تبدیل شده اند و نگه داشتن آن‌ها پشت حصارها کار ساده‌ای نیست.
نوامبر سال ۱۹۵۸. نوجوان آمریکایی بنام «کیتی میلر» به همراه والدین اش و خواهر کوچکترش به هاوانا سفر می کند. در حالی که در یک هتل مجلل اقامت دارند، کیتی با یک پسر خدمتکار آشنا می شود...
درست قبل از عروسی دخترش، یک پزشک پا با اخلاق ملایم متوجه می شود که پدر داماد آینده او یک جاسوس بین المللی است...
کاهن مقدسی (چاویان فت) ۶۰ سال است که مراقبت از طومار سرنوشت را به عهده دارد (هرشخص محافظ طومار باشد هرگز پیر نمیشود و جاودانه میماند) اشتروگر (کارل رودن) یک نازی آلمانی در تمام این مدت به دنبال اوست. بطور تصادفی کاهن با جیب بری خوش قلب به نام کار (شون ویایام اسکات) آشنا میشود و او را واجد شرایط انتقال این مسئولیت میبیند و…
رابطهای نامشروع میان یک پسر و همسر سیاست مداری شیطان صفت، باعث ماجرای انتقامی ۱۶ ساله میان این دو مرد میشود.