
ریزو (گارسیا) پدر یک خانواده چهار نفری است که از همسرش و یک پسر و دختر جوان تشکیل شده است. اعضای خانواده هر کدام برای خود رازی دارند. یک روز ریزو که نگهبان زندان است متهمی را برای تکمیل پروژه ناتمام حمام به منزل می آورد. حال اینکه متهم پسر ناخواسته وی است که سالها قبل با مادرش ارتباط داشته و سپس آنها را رها کرده بوده است. آشنایی این فرزند جدید با خانواده باعث می شود که او به رازهای جدیدی پی ببرد...

هورتون یک فیل خیال باف به صورت اتفاقی صدای فریادی را که درخواست کمک می کرد از یک ذره ی خیلی کوچکی که در هوا معلق بود و به صورت اتفاقی روی گلی نشست که هورتون به خورتوم گرفته بود ، می شنود ! با وجود این که دوستان و اطرافیان هورتون به او شک کرده بودند و فکر میکردند که هورتون عقلش را از دست داده ، هورتون تصمیم می گیرد که به این درخواست کمک جواب منفی ندهد و در پی انجام این کار اتفاقات جالبی برای او به وجود می آید . . .

سم، پدر بن است. همسرش (یعنی مادر بن) او را ترک کرده و یک یادداشت بجا گذاشته است. همسر بن و سه خواهرش شروع به گشتن به دنبال او می کنند، و در همین حال بن و پدرش به سراغ خانه ای می روند که برای فروش گذاشته بودند. سفر آنها تبدیل به مروری بر گذشته و روابط می شود و اینکه چرا مادر بن آنها را ترک کرده است. همچنین سفر آنها شامل: ماهیگیری، مشروب خوردن، مهمانی استخر و... می شود.

داستان در مورد یک مزرعه دامداری است که حیوانات مختلفی در آن زندگی می کنند.تا اینکه یک روز اطلاعیه ای در این مزرعه نصب می شود با موضوع اینکه این ملک به تصرف اشخاص خاصی در آمده است. در همین بین سه گاو که در مزرعه زندگی می کنند تصمیم می گیرند برای حفظ مزرعه با مالکین جدید مزرعه درگیر می شوند...