
"ری" تبهکاری خرده پا قصد دارد به همراه شرکای تبهکار خود یک پیتزافروشی افتتاح کرده و از طریق آن به بانک محل دستبرد بزنند.اما از آنجایی که همسر او پیتزا پز خوبی نبوده اما شیرینیهای عالی می پزد آنها اقدام بفروش آنها می کنند.اما وقتی آنها در حفر تونل به موفقیت دست پیدا نمی کنند،شغل شیرینی فروشی آنها پر درآمد می شود و...

«دکتر سوزان مکليستر» (باروز) با مطالعه و انجام آزمايش هايي در مورد کوسه ها، در پي باززايي بافت هاي مغز آدمي است. او با تغيير و اصلاح DNA کوسه ها، آن ها را به درجه ي هوشمندي انسان ها نزديک تر کرده. «مکليستر» و گروهش سرگرم کار روي يک کوسه ي اصلاح شده هستند که حيوان به هوش مي آيد. کوسه به محققان حمله و آزمايشگاه آنان را ويران مي کند.

«فردي هفلين» (استالون) کلانتر شهرکي در نيوجرزي است که بسياري از مأموران اداره ي پليس نيويورک هم ساکن آن جا هستند. «مو تيلدن» (دنيرو)، بازرس اداره ي پليس نيويورک، در تحقيقاتش درباره ي تعدادي پليس فاسد و کلاهبردار، به اين شهرک و کلانترش، «فردي هفلين» مي رسد. «هفلين» با «تيلدن» هم کاري مي کند و رفته رفته پي مي برد که برخي از قهرمانان زندگي اش چندان هم زندگي وارسته اي ندارند…