مایا برای نجات برادرزاده‌اش از دست یک باند تبهکار، باید بر ترس‌هایش غلبه کند. این داستان بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شده است.
الیوت، یک ماهیگیر جوان با صدایی خارق‌العاده، زمانی که مدیر موسیقی برجسته سوزان او را در یک مهمانی کشف میکند، شانسی بزرگ را در پیش روی خود می بیند...
داستان فیلم که بر اساس واقعیت ساخته شده در یک یتیم خانه جریان دارد که خشونت و تحقیر، بخشی از زندگی روزمره بچه های آنجاست. بسیاری از پسران آنجا قربانیِ سوء استفاده های جنسی و آزمایش های پزشکی شدند...
دو نیمه ی جسد، که یکی از آنها متعلق به یک سیاستمدار زنِ سوئدی است، روی پل اُرساند، که دانمارک و سوئد را به هم وصل میکند پیدا میشود. با پیدا شدن این دو جسد، دو بازرس یکی از دانمارک و یکی از سوئد با یکدیگر همکاری میکنند، کوپنهاگن دانمارک و اداره ی تجسس جرائم مالمو از سوئد دخیل هستند. این جسد از کمر به دو قسمت تقسیم شده، و دقیقاً روی مرز بین دو کشور روی این پل قرار گرفته است، بنابراین پلیس هر دو کشور درگیر این پرونده قتل هستند. بعد از تحقیقات و آزمایشات بیشتر، مشخص میشود که این یک جسد، متشکل از دو جسد جدا است و نیمی از آن مربوط به یک زن دانمارکی است. از سوئد ساگا نورن و از دانمارک مارتین راد روی این پرونده کار میکنند. این دو بازرس به دنبال پیدا کردن قاتل این قربانیان هستند...
آنتون (پرسبرانت) و ماريان (ديرولم) از هم جدا شده اند. پسر آنها الياس ( ريگارد) نام دارد و در مدرسه با دانش آموزي آشنا مي شود که همين آشنايي مشکلاتي را براي او ايجاد مي کند.
دو برادر باید تغییراتی در شیوه زندگی خانواده خود بدهند آن هم زمانیکه که یکی از آنها برای جنگ عازم افغانستان است ...