
«ديويد گيل» (اسيپيسي)، رئيس بخش فلسفه ي دانشگاه آستين يکي از اعضاي گروهي است که براي الغاي مجازات اعدام مبارزه مي کنند. اما او خود به اتهام قتل يکي ديگر از فعالان گروه به نام «کنستانس هاراوي» (ليني) دستگير و محکم به اعدام مي شود. در حالي که سرانجام تحقيقات خبرنگاري به نام «بيتسي بلوم» (وينسلت) نشان مي دهد که براي «گيل» پاپوش دوخته اند...

"سرگرد چارلز رین" از جنگ به خانه بازگشته و هدایای زیادی از طرف مردم شهر به دلیل شجاعت هایش دریافت می کند. تعدادی از ارازل و اوباش حریص قصد دارند مقداری از نقره های او سرقت کنند. در این میان آنها همسر و پسر او را به قتل رسانده و از ناحیه دست مجروحش می کنند. او که قصد انتقام دارد به کمک دوست دوران جنگش "جانی" به دیدار آنها می رود...

گروهي جوان که مسير خود را در جريان سفري به تکزاس گم کرده اند، در يکي از جاده هاي فرعي جواني با رفتاري عجيب و غريب را سوار اتومبيل شان مي کنند. پس از اتفاقاتي چند، اعضاي گروه آرام آرام به دام يک خانواده ي آدم خوار تکزاسي که در منطقه اي دورافتاده در آن حوالي منزل دارند، مي افتند.