
«ارني» (لين) و «لارس» (اوانز)، يک خانه ي قديمي و يک کارخانه ي ريسمان بافي را به ارث مي برند. دو برادر تصميم مي گيرند در خانه ي قديمي زندگي کنند و ناگهان متوجه مي شوند معمار خانه، آرشيتکت سرشناسي بوده و آن دو صاحب ثروت بزرگي شده اند. آنان تصميم مي گيرند خانه را از طريق حراج بفروشند؛ اما پيش از فروش بايد از شر موشي که در ديوارهاي آن زندگي مي کند، خلاص شوند.

داستان از شهر هالوین آغاز می شود. شهر وحشت و کابوس کودکان. شهری که هیولا های ترسناک کودکان در آن سکونت دارند. اما آنان بد جنس نیستند و اما سیر اصلی داستان با جک یا پادشاه کدو تنبل ها که اسکلتی خوش تیپ و جذاب است رنگ می گیرد. این که جک از کار های همیشگی اش خسته شده و در جست و جوی سالی متفاوت پا در شهری دیگر می گذارد و بعد از دیدن جشن کریسمس تصمیم می گیرد کریسمس آن سال را خود رهبری کند. غافل از این که ...