
ايست ووبرن مينه سوتا، سال ۱۹۷۹. دو چاه آب شرب اهالي شهر با پساب هاي صنعتي آلوده مي شوند و همه ي اهالي به کارخانه هاي محلي شک مي برند و آن ها را علت مسموم شدن آب، ابتلاي بعضي از کودکان شهر به سرطان خون و مرگ آنان مي پندارند. «آن آندرسن» (کويينلن)، مادري که پسرش مرده تصميم مي گيرد از صاحبان کارخانه ها شکايت کند...

در جریان جنگ جهانی دوم ، زمانیکه اولین درگیری عظیم نظامی امریکا در جزیره گوادالکانال در اقیانوس آرام با ارتش ژاپن در حال انجام شدن است ، برای پایان بخشیدن به این نبرد ارتش امریکا تصمیم می گیرد با تمام قوا و تجهیزات آخرین مقاومت ژاپنی ها را در هم بشکند زیرا این جزیره تاثیر زیادی بر روی پیشرفت ارتش امریکا دارد . در این بین یک گروه از سربازان به اسم گروه چارلی به رهبری کلنل گوردون تال با شجاعت بسیاری مبارزه می کنند . این سربازان هر یک برای هدف خاصی می جنگند : برخی برای کسب افتخار ، برخی برای دموکراسی و بعضی نیز تنها برای زنده ماندن …

مادلین کالیفرنیا، موزه ی تاریخ طبیعی. یکی از نگهبانان امنیتی اخراج شده ی موزه به نام «سام بیلی» (تراولتا)، تصادفاً به یکی از نگهبانان تیراندازی میکند و سپس گروهی از بچههای مدرسهای که برای بازدید موزه آمده اند، و هم چنین گزارش گر تلویزیونی، «ماکس براکت» (هافمن) را گروگان میگیرد. اما حالا «براکت» این ماجرا فرصتی می بیند تا وضعیت شغلی اش را احیا کند…

«ويک ديکينز» (تراولتا)، خلبان نيروي هوايي، هم راه با کمک خلبان جوانش، «رايلي هيل» (اسليتر) يک عمليات ظاهرا معمولي شبانه را انجام مي دهند. اما «ديکينز» در واقع خائني است که بمب افکن «استيلت» شان را به طرز خطرناکي در دره ي مرگ فرود مي آورد تا دو کلاهک هسته اي آن را بربايد و به تروريست هايي که مي خواهند از دولت باج بگيرند، بفروشد.