«هري بلک» (آلن)، رمان نويسي است که با صداقت مي گويد در زندگي درست عمل نمي کند اما در هنرش موفق است. تا به حال «هري» به شش روان کاو مراجعه و سه بار هم ازدواج کرده و از آشفتگي روحي اش به عنوان مايه ي اوليه ي کارهايش استفاده مي کند...
"آلایسا" دختری ثروتمند و "آماندا" دختری یتیم کاملا به هم شباهت دارند، اما یکدیگر را نمی شناسند. یک روز بر حسب اتفاق آنها با هم برخورد می کنند و تصمیم عجیبی می گیرند...
جیمز و مولی خانواده خود را با پذیرفتن یک سگ خیابانی و یک سگ پشمالو که با یکدیگر صحبت می کنند گسترش می دهند. در همین حال، شغل جدید جیمز به او نیاز دارد که زمان بیشتری را با کارفرمایش سامانتا بگذراند...
«جيمز» (تراولتا) در تکاپوي امرار معاش براي خانواده اش و همسرش، «مالي» (الي) نيز يک حسابرس پرمشغله است. با اين همه «مالي» دوباره باردار مي شود و دختري به نام «جولي» (با صداي بار) دنيا مي آورد...
کودک نوزادي صدايي دروني دارد (ويليس) که افکار و احساساتش را باز مي گويد. او هم چنين شاهد شکل گيري رابطه ي مادر مجردش، «مالي» (الي) و يک راننده ي تاکسي به نام «جيمز» (تراولتا) است...
رندی بودک که دانشجوی سال دوم کالح است تمرکز خود را از دست داده.تنها چیزی که او می داند این است که عاشق هم اتاقی اش جنی گوردون است.او حتی به پدر و مادرش هم این موضوع را اطلاع نداده تا اینکه...