یک دکتر و همسرش، بعد از اینکه دخترشان توسط یک گروه ربوده می شود، و آن ها باید برای آزادی دخترشان که جانش در خطر جدی است، مبلغی را آماده کنند...
گروهي به طور اتفاقي انتخاب مي شوند تا در يک مسابقه ي ديوانه وار که آن را صاحب کازينوي ثروتمند، «دانلد سينکلر» ترتيب داده، شرکت کنند: هر کس که زودتر از بقيه فاصله ي ۵۶۳ مايلي لاس وگاس تا سيلور سيتي نيو مکزيکو را طي کند، برنده ي دو ميليون دلار جايزه خواهد شد.
دختری جوان پس از پیوستن به خانواده اش که او را سالها پیش در مبارزه با کمونیست مجارستان رها کرده اند، تلاش می کند جایگاه خود را در دنیای اطرافش پیدا کند...
یک زن روزنامه نگار بعد از اینکه دوست پسرش به او خیانت می کند، مقاله ای چاپ می کند و در آن تمام مردان را به خیانتکار بودن متهم می کند، و همین مساله باعث شهرت او می شود...
داستان در مورد یک پسر دانشجو است که از منطقه روستایی به نیویورک آمده برای تحصیل. اما او برای پرداخت هزینه های تحصیلی اش باید سخت درس بخواند و در کنارش کار هم بکند. همین مسئله باعث می شود هم اتاقی هایش او را یک بازنده خطاب کنند و از خوابگاه او را بیرون کنند. حال او مجبور است در یک اتاق واقع در بیمارستان حیوانات شب را صبح کند. در آنجا او با دختری زیبا بنام دورا آشنا می شود که...
زندگی شخصی یک معلم دبیرستان به واسطه همکاری او با دانش آموزان برای انتخابات مدرسه، و ماجراهایی که در این رابطه در مدرسه رخ می دهد، کمی پیچیده می شود...
یک هکر در سیستم یک کشتی حمل مسافر نفوذ کرده و مسیر حرکت آن را برای برخورد با یک نفتکش تنظیم می کند…
انتي کات، تعطيلات عيد شکرگزاري، سال ۱۹۷۳. «پل هود» (مگواير) پسرک شانزده ساله ي خانواده اي مرفه، دبيرستان را رها مي کند و براي گذراندن تعطيلات به خانه مي آيد؛ ولي با در نظر گرفتن تنش حاکم بر خانه و ميل و علاقه ي شديدش در به دست آوردن دل «کيسي» (هولمز) – دختري اهل منهتن – همان بهتر که در دبيرستان باقي مي ماند.
شکستن تعصبات سخت است و لورل آیرس به سرعت متوجه می‌شود که برای اینکه مردم او را جدی بگیرند، باید برای یک مرد سفیدپوست مسن‌تر کار کند یا یکی باشد...