
«هنری روث» (آدام سندلر) مردی است که از تعهد داشتن نسبت به یک زن می ترسد، تا اینکه دختری جذاب به نام «لوسی» را می بیند. آنها با هم بیشتر آشنا می شوند و هنری از این که دختر رویاهیش را پیدا کرده خوشحال است، تا اینکه درمیابد لوسی حافظه کوتاه مدتش را از دست داده و فردای آن روز دیگر هنری را به یاد نمی آورد.

پس از قتل «وو» (هونگ) سفير چين در سازمان ملل به هنگام مذاکره بر سر يک قرارداد تجاري، «الينور هوکس» (آرچر) از مقامات FBI، يکي از کارمندان خود به نام «نيل شا» (اسنايپس) را مأمور شناسايي قاتل مي کنند؛ اما «شا» خيلي زود متوجه مي شود خودش مورد تعقيب است و کساني مي خواهند او را نابود کنند...

«میکی» (هارلسن) و «مالوری» (لوییس) زوج قاتلی هستند که آرام آرام تبدیل به شمایل های محبوب جوانان می شوند. «میکی» پس از دستگیری، هنگام مصاحبه با «وین گیل» (داونی جونیر)، خبرنگار جاه طلبی که در پی کسب شهرت است، در زندان، شورش به راه می اندازد و در شلوغی هم راه «مالوری» و «وین گیل» می گریزد...