پانزده سال پیش، طوفانی شهر ساحلی ایولین بی را ویران کرد و سه جوان را با خود برد: فین، برادر بزرگ تر کایران، گبی، دوست صمیمی میا و توبی، دوست فین. کایران و میا که بار گناه سنگینی بر دوش داشتند، از آنجا گریختند...
جو زندانی نامهای به برادرش دن مینویسد و در آن از دلتنگی برای بودن در کنار خانواده در کریسمس میگوید. او از اینکه نمیتواند سس مخصوص گوشت کبابشده را درست کند و چقدر همه را دلتنگ شده، افسوس میخورد. این داستان بر اساس آهنگ معروف استرالیایی پل کلی نوشته شده است.