فیلم روایتگر داستان عشق میان یک ژنرال هندی و همسر دومش می باشد.
“جی” (سلمان خان) که یک فرد معمولی و معقول است به تنهایی در مقابل فساد و بی عدالتی به پا می خیزد …
«رانویر» ( سیف علی خان ) در دنیای مافیای هندی در ترکیه به دنبال گرفتن انتقام زنی که عاشقش بوده و همینطور شریکش می باشد...
لاولی سینگ " سلمان خان " محافظیست که در کودکی آقای ساتراج جون مادرشو نجات داده است ، حالا جانه دختره ساتراج در خطر است ، لاولی هم میخواد دین خود را ادا کند ، در همین حین که مسئولیت حفاظت از جان دیویا " کارینا کاپور " دختر ساتراج را به عهده میگیرد با اتفاقاتی که رخ میدهد دیویا عاشق لاولی میشود ، ولی به خاطر سرسختی های لاولی ، دیویا نمیتواند به او چیزی در این مورد بگوید ....
راج ( شاهرخ خان ) روستا زاده ای است از طبقه متوسط که به دنبال بلند پروازی های شخصی به شهر بمبئی آمده است و در آنجا شرکت حمل و نقل کوچکی را تاسيس کرده و آنقدر ساده و بی تکلف است که در مواقع ضروری خود رانندگی کاميونها را بر عهده ميگيرد . راج در يک تصادف با پريا ( رانی موکرجی ) ملاقات ميکند ٬ دختری شيک و امروزی که در يونان به دنيا آمده و تربيت شده و اکنون در هند طراح لباس است...
«سیما» دختر جوان و زیبا، اما فقیری است که می خواهد خیلی زود به ثروت برسد. مرد ثروتمندی بنام «سیدارت» عاشق سیما است، در حالی که متاهل می باشد. «راهول» نیز مرد فقیری است که برای سیدارت کار می کند، و او هم به سیما علاقه دارد...