

داستان در مورد یک پدر امريکايي به نام Stan Smith هست که در CIA کار ميکند و اکثر مواقع در توهم توطئه چینی به سر ميبرد .او دارای زن و يک دختر و يک پسر است و هم چنین يک موجود فضايي که به دور از چشم CIA در خانه اش نگه می دارد , و يک ماهي که سازمان CIA مغز يک اسکي باز معروف آلماني را در داخل سرش قرار داد و ماهی قادر به سخن گفتن شد و ...


این سریال داستان روابط چند خانم است که در همسایگی یکدیگر زندگی می کنند و روابط جالبی از قبیل عشق ، دوستی ، دشمنی، همدردی و رقابت بر سر عشق با یکدیگر دارند. راز های زندگی این چند خانم که در همسایگی هم زندگی می کنند و هر کدام داستان زندگی خود را دنبال می کنند که در نهایت به نوعی با یکدیگر در رابطه است .

«بروس نولان» (کري) خبرنگاري تلويزيوني در يکي از آن روزهاي پر از بدبياري اش، از کوره در مي رود و به خداوند به خاطر آن که روزگارش را چنين پر مصيبت ساخته، گله مي کند. اما در کمال شگفتي خداوند بر او ظاهر مي شود و اين فرصت را در اختيارش گذاشته مي شود که دريابد خداوند چه مسئوليت هاي عظيمي به عهده دارد.


داستان در سال ٢۵١٧ روی مي دهد، که جمعيت زیادی از انسانها به منظومه جدیدی کوچ کردند. مهاجرین در ده ها سياره و صدها ماه این دنيای جدید ساکن شدند. منظومه جدید توسط آليانس اداره ميشود، مجموعه ای از سيارات داخلی که موفق شدند کل سياره ها را زیر یک حکومت واحد اداره کنند. کاپيتان ملکوم رینولدز و دست يارش زوئی سربازهایی از جنگ "وحدت" هستند، جنگی ناموفق عليه آليانس برای بدست گرفتن حکومت. بعد از جنگ ملکولم، سفينه باری سرنيتی را تهيه کرد و زندگی بخور و نميری را برای خود و گروهش از طریق انجام کارهای غير قانونی دست و پا کرد....