

آژانس جهانی جاسوسان یعنی سیتادل توسط یک سندیکای جدید بنام مانتیکور نابود شده و تنها دو تن از مامورانش بنامهای میسون و نادیا موفق می شوند جان سالم به در ببرند، اما در این بین حافظه شان را از دست می دهند. ۸ سال بعد، یکی از همکاران سابق میسون از او می خواهد تا جلوی مانتیکور که در حال رقم زدن نظم نوینی در جهان می باشد را بگیرد...

درباره دختری بنام سلا است که در جامعه ای بدون مرد و به دور از تمدن به دنیا آمده و رشد می کند. در این جامعه پنهان در جنگل ، سرپرستی بر عهده کسی است که به او چوپان گفته شده و همگی مطیع او هستند. چوپان سرپرست ، معلم و عاشق این گروه است. هر یک از اعضای زن این گروه یا همسر او و یا دختر وی هستند. در این بین سلا ، بعنوان دختر رئیس بزرگ شده اما بزودی او نیز باید به جمع همسران رئیس گروه ملحق شود اما شروع بلوغ ، آیین های جدید و سختی را به همراه می آورد و مهمتر اینکه اتفاقاتی که در هنگام پیر شدن زنان چوپان برای آنها رخ می دهد، باعث می شود که نگاه او را نسبت به این نوع زندگی وحشتناک عوض می کند و …