دنیس، رانندهای مشهور، به خاطر اعتیاد به اتومبیلرانی، خانوادهاش را ترک میکند. زمانی که متوجه میشود دخترش در یک مسابقه خطرناک شرکت خواهد کرد، به همراه همسر سابقش برای متوقف کردن او راهی سفری پرمخاطره میشود.
در روز تولد ۴۰ سالگی املیا، او آرزویی برای بازگشت به سن ۱۸ سالگی در سال ۲۰۰۲ میکند، اما به زودی پشیمان میشود زیرا در یک حلقه زمانی گیر کرده و همان روز را مرتباً می بیند ...