

در دنیا دو هدبند وجود دارد ( شماره ۱ و شماره ۲). صاحب هدبند شماره ۱ مقام خدای گانگسترها را دارد و کسی به غیر از صاحب هدبند شماره ۲ نمی تواند با او مبارزه کند. صاحب هدبند شماره ۲ در پی کشتن صاحب هدبند شماره ۱ می باشد و هر انسانی می تواند با صاحب هدبند شماره ۲ مبارزه کند. افرو از کوچکی در پی گرفتن انتقام از مردی است که با کشتن پدرش هدبند شماره ۱ را از او گرفته و در این راه با افراد زیادی مبارزه می کند...

مراسم ازدواج نیتا با حادثه عجیبی بر اثر سقوط سنگ انجام نمی گیرد. نیتا که پریشان شده نزد جادوگر قبیله می رود تا علت حادثه را دریابد. جادوگر به او می گوید که چون او در کودکی از کینای خرس طلسمی را گرفته است، او نمی تواند با کس دیگری ازدواج کند مگر اینکه ظرف مدت ۳ روز آن طلسم را به اتفاق کینای در بالای آبشار کوکانی بسوزاند. نیتا موفق می شود کینای را پیدا کند اما آنان برای رسیدن به بالای آبشار و سوزاندن طلسم راهی سخت در پیش دارند.

آرن که پس از کشتن پدر خود و دزدیدن شمشیر او آواره بیابانها شده، مورد حمله گرگها قرار میگیرد، کیمیاگری به نام شاهین او را نجات میدهد و همراه خود به سفر میبرد. آنها پس از مشاهده شهر هرت که در آن بردهفروشی مرسوم است در منزل زنی پناه میگیرند. از سویی کیمیاگر خبیثی به نام تارتن که سابقه دشمنی با شاهین را دارد درصدد است راز زندگی ابدی را پیدا کرده انتقام خود را از شاهین بگیرد. به همین دلیل زن و آرن را به گروگان گرفته، شاهین را با این ترفند به دام میاندازد...