وینستون چرچیل در آغاز جنگ جهانی دوم با لحظه‌ای حیاتی در برابر آدولف هیتلر مواجه است و…
داستان مینی سریال از این قرار می باشد: روزی که "تام پارفیت" پیرمرد هشتاد ساله، به خواست خودش به خانه سالمندان میرود، شاهد مرگ فجیع یکی از مسئولین آنجا میشود در حالیکه تام همان روز در گوشه‌ای از اتاق با مشاهده‌ی عکسی پاره جمله‌ی عجیبی بر زبان می‌آورد...
«کریس» قصد دارد دنیای خودش را به دوست دخترش «تینا» نشان دهد، اما ماجراهایی پیش می آید که تمام رویاهای این زوج را به باد می دهد...
هوراتیو هورنبلور کار دریایی خود را آغاز می کند، اما یک دشمنی مرگبار با یک همسر نفرت انگیز باعث ایجاد هرج و مرج می شود...
دو مامور بریتانیایی دست به دست هم می دهند تا جلوی فردی را که می خواهد دنیا را با دستگاهی که وضعیت آب و هوا را تغییر می دهد نابود کند، بگیرند...
انگلستان، اواخر قرن هجدهم. مرد ثروتمندی به نام آقای «دشوود» (تام ویلکنسون) که در آستانه مرگ قرار دارد، تمامی ملک و املاکش را به پسر ارشد خود، «جان» (جیمز فلیت)، که از همسر اولش است می دهد، اما در مقابل از او می خواهد که مراقب دخترانش، «الینور» (اما تامپسون)، «ماریان» (کیت وینسلت) و «مارگارت» نوجوان (امیل فرانسوا) که از همسر دوم او هستند، باشد و مخارج آنها را بطور کامل بپردازد. پس از مرگ پدر، جان که تحت سلطه همسرش «فانی» (هریت والتر) قرار دارد، از قولی که به پدر داده سر باز می زند و حال دختران دشوود به همراه مادرشان مجبورند که از عمارت اشرافی پارک ساکس که اکنون متعلق به جان است، بروند و به فکر جایی، البته محقرتر برای ادامه زندگی باشند.