
«ناخدا باربوسا» (راش) کشتي «ناخدا جک اسپارو» (دپ) به نام «مرواريد سياه» را در اختيار مي گيرد و بعدا به شهر پورت رويال حمله مي برد و «اليزابت سوان» (نايتلي) دختر فرماندار (پرايس) را مي ربايد. «ويل ترنر» (بلوم) دوست دوران کودکي «اليزابت» با «جک» متحد مي شود تا «اليزابت» را نجات دهند و «مرواريد سياه» را دوباره به چنگ آورند. اما نفريني باعث شده «باربوسا» و خدمه اش براي هميشه در پرتو هر نور مهتابي به اسکلت هايي زنده تغيير شکل يابند...

«ند کلی» (جاگر)، جوانی نورده ساله، از دوران حبسی که به ناحق محکوم شده، آزاد میشود و نزد خانواده ایرلندیاش که اکنون در استرالیا زندگی میکنند، میرود. آنجا خواهرش، «مگی» (کریگ) را ناراضی از ازدواجش میبیند. مادرش (کی) نامزد یک اسب دزد آمریکائی بهنام «جرج کینگ» (باری) شده و برادرش، «جیم»...

فیلم فریدا درباره زندگی «فریدا کالو»، یکی از شاخص ترین نقاشان سبک سورئالیسم مکزیک است که در طول عمرش همواره شجاعانه و قدرتمندانه با چالش هایی که با آنها رو به رو بود، جنگيد. دوران رشد فريدا در مكزيكوسيتي دقيقا مصادف شد با حضور تبعيدياني مانند تروتسكي در اين شهر كه بر افكار و انديشه هاي او تاثير گذاشتند. با وجود فشارهای مالی حاکم بر خانواده و روابط پر تنش بين والدين او، فریدا وارد مدرسه پزشکی شد اما تحصیلاتش در اثر یک حادثه وحشتناك رانندگی که او را تا مرز مرگ برد، متوقف شد. این حادثه باعث خرد شدن کمر، به وجود آمدن یک جراحت عمیق و شکستگی های متعدد در نواحی ستون فقرات، لگن، ترقوه، دنده ها و پاهای وی شد. زمانی که به منظور بهبود بستری بود، عشقش او را ترک کرد. فریدا كه در این زمان در دریایی از نا امیدی و غم فرو رفته بود، در حالی که در تختش زندانی شده بود، شروع به کشیدن نقاشی کرد...

سال ۱۹۹۹. «اندي آزنارد» (برازنان) مأمور متين سازمان هاي جاسوسي بريتانيا به خاطر شيطنت ها و بدهي هايش به پاناما تبعيد شده است. او براي اين که موقعيت دستش بيايد، نزد «هري پندل» (راش) مي رود، خياطي انگليسي که مشتري هايش آدم هاي معروف و ثروتمند هستند. «اندي»، «هري» را وسوسه مي کند تا براي او خبرچيني کند...