
علی یه پسر حدودا سی ساله از یه خونواده ی پولداره و چون شخصی به اسم احمدو کشته سالهاست که زندان بوده….در سالهای آخر حبسش با دختری به اسم ماوی که باهاش نامه نگاری میکرده درست روزی که میاد بیرون آشنا میشه و تصمیم به ازدواج میگیرن…ولی اینکه ماوی بین اون همه آدم توی زندان علی رو واسه نامه نوشتن انتخاب کرده تصادفی نیست…ماوی خواهر احمده که سالها پیش مرده…هدفش اینه که آدمی رو که سالها باعث تبدیل شدن زندگیشون به کابوس بوده رو پیدا کنه …

سمت چپم داستان عشق سرّا، دختر جوانی که در اوج جوانی مجبور شده روی پاهای خودش بایسته و مسئولیت مراقبت از مادرش رو به دوش بکشه و سلیم، ولیعهد خانواده ی اشرافی کوتلوسای را به نمایش خواهد کشید. سرّا یک دانشجوی بسیار موفقه که از دانشگاهی که متعلق به خانواده ی سلیمه بورس گرفته و با جدیت تمام تحصیل میکند و در نقطه ی مقابل سلیم از روی مجبوریت به ادامه ی تحصیل ادامه میدهد…