
داستان فیلم در تابستان سال ۱۹۸۶ در شهر ساحلی هرموسا بیچ، کالیفرنیا اتفاق می افتد و به وسیلهی داستان یک پسر نوجوان به نام مینو را روایت می کند. مینو به تازگی به هرموسا بیچ اسباببازی کرده است و در آنجا با گروهی از دوستان جدید آشنا میشود. او در طول تابستان تلاش میکند تا در جمع دوستان جدیدش قرار گیرد و تجربیات جدیدی را تجربه کند، همچنین در تلاش است تا دختری که عاشقش شده است را به دست آورد. "Age of Summer" با تمرکز بر روی دوران نوجوانی و دوستیهای اجتماعی، راهی دلپذیر به گذراندن تابستان و کشف هویت فردی ارائه می دهد.

پس از یک سانحه تیراندازی، یک غریبهی مرموز که در آستانهی مرگ می باشد وارد یک بیمارستان محلی می شود. به دنبال این ماجرا، یک باند متشکل از افراد خارجی برای کُشتن او وارد بیمارستان می شوند. پرستار او، تنها شاهد ماجرا باید در یک بازجویی از سوی سازمان FBI حضور یابد تا پرده از یک توطئه بین المللی بردارد...


ریشه اصلی داستان این سریال درباره ی نزاع و جنگ بین خدایان قدیم و خدایان جدید است. خدایانی که قدرتشان نشئت گرفته از اعتقادات مردم میباشد. هر خدایی که تعداد معبودهای بیشتری داشته باشد، قدرتش بیشتر خواهد بود. ماجرای سریال در عصر مدرن روایت میشود. زمانی که پرستش خدایان در حاشیه قرار دارد و عشق به تکنولوژی و مادیات جای آنها را گرفته اند. "شادو/سایه" یک محکوم سابق است که به تازگی از زندان آزاد شده. او با مردی مرموز به نام "ونزدی/چهارشنبه" آشنا میشود، کسی که چیزهای زیادی دربارهی زندگی و گذشته "شادو" میداند. در حقیقت "ونزدی" یک خدای قدیمی قدرتمند می باشد که درصدد است برای انجام ماموریت خود ارتشی بسازد و شکوه گذشتهی خود را دوباره زنده کند...