جیمی بلیت مسابقات جهانی را به دست می‌آورد اما نمی‌تواند به آنجا برسد زیرا دوران زندان خود را می‌گذراند. او به نحوی موفق به فرار می شود و هویت بارنی، یک مدیر تبلیغات را به دست می گیرد....
آرتور ثروت خود را برای ماندن با لیندا از دست می دهد، درست زمانی که آن دو در حال آماده شدن برای فرزندخواندگی بودند. همانطور که ازدواج آنها با مشکل مواجه می شود، آرتور در نظر دارد راهی برای پس گرفتن پول خود پیدا کند، اما ابتدا باید هوشیار شود و یک شغل واقعی پیدا کند....
"جی کیلیون"، محافظ رئیس جمهور بوده است، اما برای اولین بار در سابقه کاری اش یک رئیس جمهور زن روی کار می آید و او باید محافظش باشد. رئیس جمهور جدید یک شخصیت خشمگین، متکبر فمنیستی، و متنفر از قوانین "کیلیون" می باشد و همیشه سعی می کند او را از خودش دور کند...
«اکسل فولي» (مورفي)، کارآگاه ديترويتي به بورلي هيلز لس آنجلس مي رود تا قاتلان بهترين دوستش را بیابد و دستگير کند...
آرتور مردی شاد و خوش گذران است که هیچ هدف خاصی در زندگی ندارد. او برای بدست آوردن سهم ارثی عظیم، باید با دختری بنام سوزان ازدواج کند، اما هیچ علاقه ای به این دختر ندارد...
"ریچارد" مردی را در حالیکه که جسدی را پنهان می کرد مشاهده کرده و تصمیم می گیرد آن جنایتکار را لو دهد و...
داستان فیلم درباره اتفاقات فاجعه "هیدنبورگ" است که طی آن یک بالون هوایی گرفتار شعله های آتش شد...
«پل کرسي» (برانسن)، تاجر نيويورکي، ازشنيدن خبر حمله ي سه دزد به همسرش «جوآنا» (لانگ) و دخترش «کارل» در آپارتمان شان بهت زده مي شود. در اثر اين حمله ي وحشيانه، «جوآنا» مي ميرد و «کارل» به نوعي بيماري رواني دچار مي شود. حالا «کرسي» نيز درصدد انتقام برمي آيد.
"هربرت باک" رئیس یکی از بخشهای یک بیمارستان بزرگ است. همسرش او را ترک کرده و هر دو فرزندش او را طرد کرده اند. وقتی بیماران از درمان اشتباهی که بیمارستان به آنها می دهد می میرند او به فکر خودکشی می افتد، اما...