
«فرانک ت. هاپکينز» (مورتنسن)، افسر سواره نظام امريکا، در ملاقاتي در نيويورک، با «عزيز» (الکسي - مال) آشنا مي شود که يکي از دستياران «شيخ رياض» (شريف)، عربي ثروتمند است. «شيخ» صحبت قابليت هاي «هاپکينز» را شنيده و مايل است که او در «اقيانوس آتش» - مسابقه ي اسب دواني سالانه اي که شرکت کنندگانش مسافتي سه هزار مايلي را از عربستان تا عراق مي پيمايند - شرکت کند...


داستان سریال در مورد ماجراهای روزانه یک خانواده ایرلندیِ کاتولیک می باشد. "شان" و "کلودیا" پدر و مادر این خانواده هستند که دارای سه فرزند قد و نیم قد می باشند. این دو علاوه بر اینکه باید به بچه های خود رسیدگی کنند، می بایست از پدر "شان" که زود در مورد همه چیز قضاوت میکند و همینطور برادر بیخیال و لا اوبالی اش نیز مراقبت کنند...

«پورتر» (گیبسن) را دوستش، «وال» (هنری)، به جریان سرقتی می کشاند. همه چیز به خوبی و خوشی سپری می شود تا این که «لین» (اونگر)، همسر «پورتر»، از پشت به «پورتر» شلیک می کند. در واقع پس از آن که «وال» عکس «پورتر» را هم راه زنی دیگر (بلو) به «لین» نشان می دهد، این دو برای کشتن «پورتر» زدوبند می کنند. با این همه پنج ماه بعد «پورتر» که تبدیل به یک دیوانه ی روانی تمام عیار شده، بر می گردد…


میامی وایس سریالی تلویزیونی در دهه ۱۹۸۰ بود که به داستان دو کارآگاه مخفی می پرداخت که با قاچاق مواد مخدر و روسپی گری مبارزه می کردند. این سریال با استفاده از موسیقی موج نو و مد مردانه ایتالیایی رنگارنگ، سبکی جدید و نوآورانه را در تلویزیون ایجاد کرد و تأثیر زیادی بر فرهنگ عامه دهه ۱۹۸۰ گذاشت.

«آنتونیو سالیری» معتقد است که موسیقی موتزارت آوایی الهی است. آو آرزو می کرد همچون موتزارت یک موسیقیدان حرفه ای بود تا می توانست با نوشتن آهنگ، خدا را پرستش کند. اما او نمی تواند درک کند که چرا خدا به چنین موجود مبتذلی این استعداد را عطا کرده تا نماینده ی او باشد. حسادت سالیری به دشمنی با خدایی می انجامد که بزرگی اش را با دادن چنان استعدادی به موتزارت به اثبات رسانده بود. سالیری خود را برای گرفتن انتقام آماده می کند...