
شوهرِ الیف (Ceren Moray)، در یک صانحه دریایی ناپدید میشه و الیف هنوز نتونسته این مسئله رو قبول کنه. تماس های بی جواب مداوم هم باعث شده الیف امیدوار به زنده بودن شوهرش باشه. جیدا (Elçin Sangu)، ملیحه (Şafak Pekdemir) و شبنم (Burcu Gölgedar) که دوستان صمیمی الیف هستند، سعی میکنند بهش کمک کنند. جیدا از وابسته شدن به کسی خوشش نمیاد و اعتقاد داره که آدم باید آزادانه زندگی کنه. ملیحه یک روانپزشک موفقه و شبنم هم با شوهرش مشکلاتی داره. حقایق زندگی این چهار زن از اون چیزی که تصور میکنند کاملا متفاوته…

داستان عشقی غیرممکن که زاده ی انتقام است. میران بعنوان تاجری وارد شهر میشه و مراوداتش رو با خانواده ی شاداوعلوها بیشتر وبیشتر میکنه و در نهایت نوه ی نصوح شاداوعلو(ریّان) رو خواستگاری میکنه. از اوجاییکه ریّان نوه ی تنی نصوح نیست و میران خواستگار واقعا خوبی محسوب میشه نصوح میخواد که نوه ی دیگه اش رو بهش بده…


کنترل یکی از پردرد سر ترین محله های استانبول یعنی چوکور(گودال) در دست خانواده ی کوچوآ هست. مهم ترین قانون این خانواده اینکه اجازه به پخش م مصرف مواد مخدر نمیدن.ولی گروهی هست که روی این محله چشم دارن و میخوان این قانون (منع مخدر) رو بشکنن.که باعث میشه این نظم حاکم در محله بهم بخوره…

عمر دمیر در اداره پلیس وان مشغول خدمت است . لطیفه دختری با اعتماد به نفس است که روی پای خودش ایستاده و به پول پدرش دل نبسته . لطیفه که در رم زندگی میکند و طراح جوهرات است برای جشن تولدش به استانبول میاد . در یک شب دختری که عمر قرار است با آن ازدواج کند به همراه پدر لطیفه در یک ماشین کشته پیدا میشوند.و این جنایت بزرگ پلی میشه برای ارتباط عمر و لطیفه . از یک طرف لطیفه توسط یک عده دزد و تبهکار که ادعا میکنن پدر لطیفه الماس های اونا رو دزدیده تهدید میشود از طرف دیگر عمر به دنبال پیدا کردن دلیل قتل نامزدش است …