در سال ۱۹۷۲، اولین مأمور زن سیاهپوست افبیآی به جنوب غربی میرود و در تلاشی جسورانه، یک رانندهی فراری شجاع را برای نابودی یک سندیکای جرم و جنایت رو به رشد استخدام میکند.
اِما، دختر جوان آمیش، پس از مرگ مرموز پدرش، به کمک دوستش و پنهانی از مادرش، برای تجربه "رامسپرینگا" به دنیای بیرون میرود. در آنجا، با هیث، مردی جذاب آشنا میشود که او را مجذوب میکند، اما قرارشان ناگهان نیمهکاره میماند.
سرهنگ هنری بوکت به همراه گروهی متشکل از سربازان بریتانیایی، هایلندرهای اسکاتلندی و داوطلبان آمریکایی، مأموریت یافت تا جان صدها مرد، زن و کودک را که در محاصرهی فورت پیت با خطر مرگ حتمی یا حتی بدتری مواجه بودند، نجات دهد.