داستان عاشقانه توسعه دهنده بازی تامر و بانکدار Peri را روایت می کند که به شکلی خارق العاده با هم آشنا می شوند و در یک بازی خطرناک و در عین حال زیبا به دام می افتند.
کنترل یکی از پردرد سر ترین محله های استانبول یعنی چوکور(گودال) در دست خانواده ی کوچوآ هست. مهم ترین قانون این خانواده اینکه اجازه به پخش م مصرف مواد مخدر نمیدن.ولی گروهی هست که روی این محله چشم دارن و میخوان این قانون (منع مخدر) رو بشکنن.که باعث میشه این نظم حاکم در محله بهم بخوره…
داستان درباره‌ی کشاورز استرالیایی است که پس از جنگ گالیپولی که در سال ۱۹۱۹ میلادی رخ داد، به ترکیه می رود تا به دنبال ۳ پسر گمشده اش بگردد. زمانی که او در یک هتل استانبول اقامت می کند، با مردی بنام "آشی" آشنا می شود که مدیر هتل است و...
در یک شهر کوچک ترکیه دو شاعر جوان سعی در زنده ماندن و زندگی کردن دارند در حالی که اشعار آن ها دیگر جذابیتی ندارد...
عامر با دختری بنام آیسان دوست است. سردار، پدر آیسان به کمک دو دوست عامر به نامهای چنگیز و علی و به کمک خود آیسان، وی را طعمه یک دسیسه از پیش برنامه ریزی شده برای سرقت از یک قمارخانه قرار داده و او با خیانت دوستانش به عنوان گناهکار راهی زندان می‌شود. عامر طی یک حادثه آتش سوزی در زندان به شدت دچار سوختگی می‌شود، اما به کمک فردی بنام رامیز و طی یک جراحی پلاستیک، چهره اش تغییر میابد. دوستان عامر با فرض مرگ او در حادثه زندان او را به دست فراموشی می‌سپارند، غافل از اینکه عامر با چهره و نام جدید ایزل به قصد انتقام گیری دوباره وارد جمع دوستانه آنها شده‌است.
زندگی ساکنان یک روستای کوچک آناتولی با معرفی تلویزیون به آنها تغییر می کند