
دکتر نیلوفر توسکا یک روانپزشک متعهد با استعداد ویژه برای کمک به نوجوانان مشکل دار در مواجهه با مشکلات سخت است. برای دکتر نیلوفر، هیچ مورد ناامید کننده ای وجود ندارد. درک منحصر به فرد او از ذهن نوجوان او را یک قدم جلوتر از همکارانش نگه می دارد. اما نبوغ دکتر نیلوفر قیمت گزافی دارد. علیرغم موفقیتش، او راز وحشتناکی را تحت تاثیر قرار می دهد که اگر روزی فاش شود، می تواند حرفه او را خراب کند. دشمن دکتر نیلوفر اومر است، یک دادستان سازش ناپذیر که معتقد است تنها راه کمک به یک نوجوان بزهکار اجرای دقیق قانون است. دوران نوجوانی پریشان او به اومر آموخت که تنبیه تنها راه درمان است و رویکرد ملایم دکتر نیلوفر او را خشمگین می کند. موارد یکی پس از دیگری آنها را در دو طرف میز قرار می دهد، اما تمایل مشترک آنها برای کمک به این بچه ها - و همچنین گذشته پر دردسر خودشان - آنها را ناگزیر به هم نزدیک می کند.


Burak Deniz وارث یکی از بزرگترین و معتبرترین کمپانی های نساجی استانبول است که از عشق هیچی رو درک نمیکنه Hande Erçel که در این سریال با اسم حیات ایفای نقش میکند با هم مواجه میشوند.یکی در گیرسون به دنیا آمده که هردو در استانبول زندگی میکنند و این یکی فرصتی است برای ارتباط با مرات که در ادامه به دوست داشتن و شروع یک جنگ و مبارزه برای عشق تلقی میشود و ….

حنیفه از دانشکده بهداشت فارغ التحصیل شده و در بیمارستان شهر برای پرستار شدن شروع به کار کرده و به همراه خواهر متضاد خودش خدیجه ، در یک شهر محافظه کار در حال زندگی کردن هستند . هر اندازه که حنیفه خجالتی و درونگرا است خدیجه به همان اندازه شیطون ، حرف گوش نکن و خودسر است . در حالیکه حنیفه از روی عشقش به ادبیات به شکل پنهانی یک دفتر شعر به همراه دارد ، خدیجه در حد فراموش کردن همه آدم های اطرافش مجذوب آهنگ خواندن است . یک روز تارِک پسر قائم مقام جدید به مرکز شهر می آید و زندگی هر دو خواهر از آن روز به بعد به طور کلی عوض میشود …

عدنان که یازده سال پیش همسرش را از دست داد، تمام توجه خود را معطوف دخترش نیهال و پسرش بولنت کرد. عدنان که در یکی از برجستهترین عمارتها در امتداد بسفر در استانبول به همراه پسر یکی از بستگانش بهلول و پرستار بچههایش زندگی میکند، با بیهتر آشنا میشود که او نیز دختر یک زوج اجتماعی است، او بسیار شیک و زیبا است، هر کسی که او را ملاقات میکند مات و مبهوت میشود. به او حسادت می کند و عاشق او می شود. در حالی که به دنبال آرامش، امنیت و خوشبختی در عمارت عدنان است و...