ادی آرزو می کند که یک سال کریسمس وجود نداشته نباشد و این آرزویش به حقیقت می پیوندد.او در دنیایی سیاه و سفید از خواب بیدار شد و برای بازگرداندن کریسمس باید با مکانیک شهر همکاری کند ...
یک مرد خسیس که به خودخواهی در میان اطرافیانش مشهور است، خود را در میان یک سفر به سه مقطع متفاوت از زمان، یعنی گذشته، حال و آینده می یابد، تا متوجه شود که چه چیزی باعث شده که او اینقدر بدبخت و تنها باشد...