وقتی یک کارآگاه بازنشسته اداره پلیس نیویورک کتابی درباره ارتباطات خانوادگیاش با مافیا منتشر میکند، جنگی بین پلیسهایی که برای رئیس بزرگ جنایتکار شهر کار میکنند و افسرانی که تلاش میکنند آنها را به عدالت بکشانند، در میگیرد.
هنگامی که جوانی به شهر خود در مونتانای دهه ۱۸۷۰ بازمیگردد تا میراث خانوادگیاش را مطالبه کند، رازهای مدفون گذشته شهر سربرمیآورند و به خشونت دامن میزنند. او در این میان، بین یک کلانتر که مصمم به برقراری نظم است و یک غریبه مرموز که قصد ویرانی دارد، گرفتار میشود.
رن ویلند برای شرکت در مراسم تدفین مادرش به شهر زادگاهش برمیگردد. او در این سفر، ضمن ایجاد روابط تازه، تلاش میکند تا روابط قدیمیاش را بهبود بخشد و با غم از دست دادن مادرش کنار بیاید.
یک روزنامهنگار و مدیر اجرایی شرکت نفت در جریان ساخت خط لوله دسترسی داکوتا که از منطقه حفاظتشده ای در داکوتای شمالی میگذرد، در دو طرف دعوا قرار میگیرند...