

هنگامی که صحبت از صحنه های هولناک جرم و جنایت میشود ، هنگامی که رازی در پس یک جنایت نمایان میشود. معمولا هیچگاه پلیس نمیتواند همه حقایق را آشکار و بازگو کند . کشف رازهای مخوف پشت پرده ، به شدت مورد علاقه دکتر Helen Magnus است. او مخفی گاهی برای نگهدای افرادی که نیروهای خارق العاده و غیر طبیعی دارند ، راه اندازی کرده و …


سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...


داستان سریال در نقطه ای دور دست از جهان هستی روی می دهد، جایی که تمدن بشری دیگری بصورت مجموعه ای از سیاره ها که با نام دوازده کولونی شناخته می شوند مشغول به حیات است. در حال حاضر این نسل از بشر در حال جنگ با سایلون هاست؛موجوداتی که در واقع از همان رباتهایی پدید آمده اند که سالها پیش انسانها خود آنها را آفریده بودند و اکنون این رباتها که به سطح پیشرفته ای از هوش و فناوری رسیده اند با تکنیک های خاص به جنگ با انسانها برخواسته اند و به طوری ناگهانی در صدد جنگ با انسانها بر می آیند و بدین ترتیب با انفجار هسته ای تمامی دوازده سیاره را نابود می کنند و با جنگ فضایی تمامی سفینه های انسانها را نیز از بین می برند. اما سفینه ی فضایی گالاکتیکا تنها سفینه ای ست که نجات پیدا می کند...


داستان این سریال علمی تخیلی درام به این شکل شروع می شود که ما شاهد ناپدید شدن افرادی در زمانهای مختلف در کشورهای مختلف و با نژادهای مختلف هستیم .این افراد که تعدادشان ۴۴۰۰ نفر است در یک روز به خصوص دو باره و یکجا در یک نقطه از خاک امریکا ظاهر می شوند و در بین از انها دختر بچه ای که ۸۰ سال پیش ناپدید شده بود تا سیاهپوستی که در دهه ۵۰ غیب شده بود وجود دارند .این افراد که هیچ خاطره ای از انچه بر انها گذشته ندارند توسط ما مو رین به قرنتینه برده میشوند و بعد از مدتی ازاد میشوند .. و حالا از این به بعد شاهد مواجه این افراد با دنیایی جدید می شویم که هیچ تناسخی با ان ندارند …. زنی که ۱۲ سال پیش که دختری چند ماهه داشت غیب شده و اکنون دختر خود را ۱۲ ساله میبیند که دیگر او را نمی شناسد و خود را دختر زنی میداند که شوهرش بعد از ناپدید شدن او با ان ازدواج کرده . مرد سیاهپوستی که به خانه خود باز میگردد و به جای خانه خود پلی عظیم الجثه را میابد و خلاصه هر از این افراد انگار چیزی را از دست داده اند ولی …. انها انگار در طول غیبت خود انگار چیزهایی نیز به دست اورده اند . مثلا دختر کوچولی ما می تواند اینده را پیش بینی کند یا پسر جوانی می تواند انسانها را احیا کند یا بمیراند...