شورش ها در سراسر شهر در حال وقوع است زیرا شهروندان خواستار اجرای عدالت برای فردی گری، یک مرد سیاهپوست ۲۵ ساله هستند که در شرایط مشکوکی در حین بازداشت پلیس جان خود را از دست داده است.
در دهه ۱۹۶۰ بالتیمور، یک زن خانه دار مصمم زندگی خود را به عنوان یک روزنامه نگار تحقیقی دوباره ابداع می کند و او را به بررسی مرگ مرموز و هویت یک زن سیاهپوست جوان می کشاند که ظاهراً شهر فراموش کرده است.
در شب هالووین، یک موجود بدخواه به نام جِستر در یک شهر کوچک ظاهر می شود و مردم را وحشت زده می کند. این موجود دو خواهر از هم جدا شده را نیز هدف قرار می دهد. این خواهران باید اختلافات خود را کنار بگذارند و با هم متحد شوند تا این موجود شیطانی را شکست دهند...
وقتی مافیای محلی برای سوزاندن رستورانش ظاهر می شود، آنا، سرآشپزی است که از طرف خود دفاع می کند و مهارت های چاقوی خود را هم در داخل و هم خارج از آشپزخانه ثابت می کند...
دو دانشمند نه چندان معروف سعی دارند به هر طریقی شده به مقامات دولتی و رسانه ها بفهمانند که یک شهاب سنگ بزرگ در حال نزدیک شدن به زمین است، شهاب سنگی که در صورت برخورد باعث نابودی سیاره زمین خواهد شد...
الیوت استابلر پس از ضرر ویرانگر ، برای مبارزه با جرایم سازمان یافته به اداره ی پلیس نیویورک سیتی بازگشت. با این حال اداره شهر و پلیس به طور چشمگیری در دهه ای که او از آن دور بوده، تغییر کرده است و او باید با سیستم عدالت کیفری سازگار شود ...
