روبی دانشجوی بورسیه زودباور ناخواسته شاهد یک راز در تالار مکستون است. جیمز، وارث میلیونر متکبر، مصمم است که او را ساکت کند، اما درگیری آنها جرقه ای غیرمنتظره بین آنها ایجاد می کند.
استلا گلدشلاگ در طول رژیم نازی در برلین بزرگ میشود. او رویای شغلی به عنوان خواننده جاز را در سر میپروراند، اما در سال ۱۹۴۴ مجبور به پنهان شدن همراه با والدینش میشود و زندگی او به یک تراژدی ناامیدکننده تبدیل میشود.
برای بازگرداندن عشق به زندگی اش، یک دانشآموز دبیرستانی و بهترین دوست او بزرگترین تجارت مواد مخدر اروپا را از اتاقخواب نوجوان خود راهاندازی میکنند.