خبرنگاري به نام «فليکس» (لمون) پس از طلاق دادن همسر و ناکام ماندن در اقدام به خودکشي، به ديدن «اسکار» (ماتو)، دوست و هم کار ورزشي نويس خود مي رود. «اسکار» از «فليکس» دعوت مي کند تا نزد او بماند و با هم زندگي کنند...
هری در حین ضبط یک مسابقه فوتبال طی حادثه ای کمی زخمی میشود. ویلی، برادر زن هنری که وکیلی زیرک می باشد از این ماجرا باخبر می شود و از هنری میخواهد تظاهر کند که جراحت بسیاری دیده تا بتواند از شرکت بیمه کلاهبرداری کند...
سن فرانسيسکو، "سام بيسل" (لمون)، کارمند جزء حسابداري يک آژانس تبليغاتي که با همسر (پروواين) و دو دخترش زندگي ساده و خوشبختي دارد، ناچار مي شود نقش شوهر همسايه شان، "جانت" (اشنايدر) را بازي کند...
ايرما، فاحشهای در يكی از محلههای فقير پاریس است. نستور پاتو كه افسر پليس است، برای اجرای قانون به كازانووا می آيد اما به دليل بدشانسی از كار اخراج میشود. آشنايی نستور با ايرما، مسير جديدی را در زندگی هر دوی آنها میگشايد.
سن فرانسیسکو. «جو کلى» ( لمون ) با «کرستن آرنسن» ( رمیک ) آشنا میشود و خیلى زود با او ازدواج میکند. « جو » عادت به نوشخوارى دارد و ظرف چند ماه « کرستن » را نیز معتاد به الکل میکند...