
در اواخر جنگ جهانی دوم، سربازان روسی با فشار آوردن به آلمان شرقی، باعث شدند که نازی ها با ایجاد یک آزمایشگاه مخفی با همکاری دکتر ویکتور فرانکشتاین، ارتشی از سوپر سرباز ها ایجاد کنند. کار این آزمایشگاه به این شکل بود که از قسمت های مختلف افرادی که اعضای خود را از دست داده اند برای بخیه زدن به دیگر سربازها استفاده می کرد...


داستان سریال در مورد گم شدن پسر ربکا وینستن و مایکل هست که هر دو قبلا ماموران سازمان CIA بودند. پسر آن ها در شرایط مشکوکی ناپدید شده و آن ها هیچ شکی ندارند که پسرشان زنده هست و برای پیدا کردن او تمام مهارت و عزم خود را به کار می گیرند و با کمک دوستان قدیمی خود، دنبال پسرشان می گردند...

کیت و جان پس از اینکه فرزندشان قبل از تولد به شکل ناگهانی سقط میشود بسیار غمگین و متاثر میشوند. این زوج تصمیم میگیرند تا برای خارج شدن از این شرایط بحرانی کودکی را به فرزند خواندگی بپذیرند. سپس آنها در یتیم خانه ای شدیدا مجذوب به دختری یه نام اِسِر میشوند. تقریبا از همان اوایل که آنها دخترک را به خانه شان می آورند، متوجه میشوند که اتفاقاتی عجیب غریبی در حال رخ دادن است و این اتفاقات باعث میشود که کیت فکر کند که اسر ایرادی دارد، این دخترک که شبیه فرشته هاست آنچه که به چشم می آید نیست...