دو داستان به موازات هم پیش میروند: یکی عشق نوپای جان و لیزا، دو نوجوان کمرو که برای اولین بار با هم رابطه ج.ن.س.ی دارند، و دیگری ماجراجویی پرحادثه سایمون اسپرم و یارانش برای رسیدن به هدف نهایی، یعنی تخمک.
در اسلو، مردگان به طور ناگهانی زنده میشوند و سه خانواده را با چالشی بزرگ روبرو میکنند. هویت و هدف این بازگشتهها ناشناخته است و سوالات بسیاری در ذهنها باقی میماند.
به نظر می رسد یک شهر کوچک نروژی که زمستان های گرم و ریزگردهای خشن را تجربه می کند به سمت راگناروک (نبرد نهایی بین خدایان و قدرت های شر) دیگری هدایت می شود، مگر اینکه کسی به موقع مداخله کند
در سال ۱۲۰۶ ، نروژ دچار جنگ داخلی میشود. نیمی از اعضا گارد پادشاهی طی توطئهای خواستار به قتل رساندن فرزند خردسال پادشاه هستند که توسط ۲ مبارز محافظت میشود…
پروفسور بدجنسی ، پدر آماندا را که دستگاه عظیمی را طراحی کرده است می دزدد تا به وسیله آن دستگاه بر جهان حکومت کند.توسان ، لودویدود ، راسپوتین تلاش می کنند تا پدر آماندا رانجات دهند.