

سئوک، یک جراح مغز و اعصاب مشتاق و در عین حال نابغه، دوباره با دیوک هی، پروفسوری که مدت ها پیش زندگی او را ویران کرده بود، ملاقات می کند. یک بار، این دو جراح بیش از هر کس دیگری از یکدیگر مراقبت کردند. اما اکنون که چیزی جز نفرت نسبت به یکدیگر ندارند، سئوک از اینکه به زندگی او بازگشته است خشمگین است و قول میدهد انتقام بگیرد.


جیمی نویسنده بریتانیایی جسور و بی پروایی است که به همراه دوستش ادگار در لس آنجلس زندگی می کند و برای نوشتن رمان جدیدش با مشکلات زیادی رو به رو است او که در گذشته زندگی مشترک ناموفقی را تجربه کرده است داشتن چنین روابطی را بی حاصل و فاجعه بار می داند با این حال حضور او درمراسم عروسی معشوقه سابقش و بیان نظراتش درباره او و زندگی مشترک نتایجی بیش از پرت شدن تحقیرآمیز به بیرون از جلسه را برایش به ارمغان می آورد چرا که بیان این سخنان باعث آشنایی او با گرچن می گردد. گرچن زن جوان بدبین لجباز و دو رویی است که در صنعت موسیقی مشغول به فعالیت است و از اینکه هرگز در هیچ رابطه جدی نبوده است کاملا راضی و خوشحال است.بدین ترتیب اخراج از مراسم عروسی باعث آغاز رابطه پیچیده و عجیبی بین جیمی و گرچن می گردد و...