مردی یک عمارت را به ارث می برد که سالها پیش آنجا یک آسایشگاه روانی دایر بوده است. او از عمارت دیدن کرده و شروع به تحقیق کردن در مورد اتفاقاتی که قبلاً در آنجا رخ داده و موجب ترس و وحشت مردم منطقه شده بود، میکند...
دهه ی ۱۸۶۰. سرخ پوستان قبیله ی شاین از قلمروشان در یلوستون به قرارگاهی ۱۵۰۰ مایل دورتر در اوکلاهما منتقل شده اند. آنان که از انتظار برای رسیدن کمک های دولت فدرال به ستوه آمده اند و با بیماری و سوء تغذیه دست به گریبانند، تصمیم می گیرند راهی زادگاه خویش شوند…
وقتی یک ستاره کمدی از دنیا می رود، تیم او تصمیم می گیرد یک فرد عادی را آموزش دهد تا جای او در برنامه ای بزرگ را بگیرد. اما مردی که آنها انتخاب می کنند نمی تواند هیچکاری را درست انجام دهد...
یک سناتور به نام رانسوم استادارد برای تشییع جنازه و تدفین مردی فقیر به شهر شینبون بازمی گردد و برای یک خبرنگار کنجکاو، داستان واقعی مردی که لیبرتی والانس را از پای درآورد را بازگو می کند.
داستان سریال در مورد مردم عادی می باشد که ناگهان در خود به قدرت فوق العاده و غیر طبیعی پی میبرند.داستان به طور معمول با یک پیچ و تاب و کنایه دار همراه است .
یک سیاستمدار سالخورده تلاش می کند برای آخرین بار در دورانی که تلویزیون نقش مهمی در بازیهای سیاسی ایفا می کند، به عنوان شهردار یکی از شهرهای آمریکا انتخاب شود...
فیلم برداشتی از رمانی نوشته "ژول ورن" است و داستان مردی انگلیسی را روایت می کند که تلاش دارد در مقابله با کشتی بخار و راه آهن دور دنیا را در ۸۰ روز بگردد...