پسری داوطلب به خدمت سربازی می رود و در آنجا دوست قدیمی خود را می بیند...
در سال ۲۰۵۴ در واشینگتون دی سی ، جان اندرتون کارآگاه پلیس در بخش پیش جنایت فعالیت می کند. این بخش که قاتلان را قبل از ارتکاب جرم شناسایی و دستگیر می کند، کار خود را براساس سه عامل فراشناختی پیش آگاهی انجام می دهد که باعث می شود پیش بینی ها درباره وقایع آینده دقیق و بدون اشتباه انجام شود. وقتی اندرتون متوجه می شود که به عنوان قاتل آینده کسی که اصلا نمی شناسد معرفی خواهد شده، مجبور می شود از دست همکاران خود فرار کرده و در عین حال هویت قربانی آینده خود را مشخص کند در حالی که فقط ۳۶ ساعت فرصت دارد. او یکی از پیشگوها را می دزدد و کم کم به این نتیجه می رسد که برایش پاپوش دوخته اند. اندرتن در پی جستجوهایش به طرزی اجتناب ناپذیر به همان مکانی کشیده می شود که قرار است قتل در آن اتفاق بیفتد …
«جری ویلباک» (برد پیت) با دو چالش سخت روبرو است. از یک سوی رئیس باند تبهکاری که وی با آن همکاری می کند از او می خواهد با سفر به مکزیک یک تپانچه عتقیه بسیار قمیتی معروف به “مکزیکی” را برایش پیدا کند، در غیر این صورت با عواقب ناخوشآیندی مواجه خواهد شد. از سوی دیگر نامزدش «سامانتا» از او می خواهد دست از کارهای خلاف بردارد و از همکاری با این باند دست بکشد.
داستان واقعی زندگی «سلنا کوینتانیلا-پرز» ( جنیفر لوپز ) خواننده اهل تگزاس، از روزهای آغازین کار او تا زمانی که به شهرت می رسد...
یک مجری زن رادیویی که قرار است با مردی ملاقات کند، از دوستش کمک می گیرد تا او را در این ملاقات یاری کند...
وقتی استخوانهای یکی از بزرگان خانواده کلانتر سم دیدز پیدا می شود، او بسیاری از اسرار مدفون شده شهر مرزی اش در تگزاس را کشف می کند...
سرباز سابق نیروهای ویژه، "لوئیز استیونز" به میامی برمیگردد تا دبیرستان سابق خود را پیدا کند و با خشونت و مواد مخدر مبارزه کند. و در آنجا با یک استاد هنرهای زرمی برزیلی آشنا می شود که به او وعده کمک می دهد، اما...
داستان در مورد یک مافیای آمریکایی-مکزیکی است که از زندان آزاد می شود و برای اولین با در زندگی اش عاشق می شود. بنابراین تصمیم می گیرد شیوه زندگی اش را بخاطر عشقش تغییر دهد...