
«پيتر پارکر» (مگواير) خود را از فعاليت هاي نجات بخش کنار کشيده و با زحمت درسش را در دانشگاه کلمبيا ادامه مي دهد و کما کان به عنوان عکاسي نيمه وقت براي روزنامه ي «ديلي با گل» کار مي کند. تا اين که ناچار مي شود براي مقابله با تهديدات دانشمند ديوانه اي به نام «دکتر اکتاويوس» (مولينا) وارد عمل شود...


کارآگاه سابق پلیس آدریان مانک که دچار اختلال و وسواس از قتل همسرش شده و در حال حاضر در مرخصی روانی از اداره پلیس سان فرانسیسکو قرار داره ، توسط دوستان خود و به کمک پرستارش سعی میکنه رئیس سابقشو متقاعد کنه که به او اجازه بده که به اداره پلیس برگرده تا بتونه با استفاده از حافظه قوی و توانایی های شگفت انگیزش پی به ماجرای قتل همسرش ببره و...

پزشکي به نام «جو دارو» (کاستنر)، عزادار مرگ همسرش، «اميلي» (تامپسن) است که در امريکاي جنوبي کمک هاي پزشکي مردم نيازمند را تأمين مي کرده و در تصادف اتوبوسي درگذشته است. موقع سرکشي به بخش اطفال «جو» احساس مي کند که «اميلي» از تجربه ي بين مرگ و زندگي بيماران علاج ناپذيرش استفاده مي کند تا با او ارتباط برقرار کند...


داستان سریال در مورد ماجراهای روزانه یک خانواده ایرلندیِ کاتولیک می باشد. "شان" و "کلودیا" پدر و مادر این خانواده هستند که دارای سه فرزند قد و نیم قد می باشند. این دو علاوه بر اینکه باید به بچه های خود رسیدگی کنند، می بایست از پدر "شان" که زود در مورد همه چیز قضاوت میکند و همینطور برادر بیخیال و لا اوبالی اش نیز مراقبت کنند...