
«ارين برونر» يک وکيل زن مامور دفاع از کشيش «مور» مي شود که متهم است در مرگ دختري جوان به نام «اميلي رز» دست داشته است. اميلي رز بعد از انجام مراسم جن گيري توسط پدر مور مرده و اکنون دادستان قصد دارد تا پدر مور را به عنوان مسبب مرگ وي محکوم نمايد. ارين در زندان به ملاقات کشيش مي رود. پدر مور ابتدا از پذيرفتن وکيل خودداري مي کند. دليل اين کار بي اعتقاد بودن ارين به مذهب و خدا و شيطان است. اما ارين موفق مي شود اعتماد او را جلب کند. پدر مور به او مي گويد که اميلي رز توسط شش روح شيطاني تسخير شده بود و او بعد از اقدامات ناموفق پزشکي سعي کرده تا روح و جسم او را با خارج کردن آن ارواح خبيث نجات دهد...


داستان سریال در نقطه ای دور دست از جهان هستی روی می دهد، جایی که تمدن بشری دیگری بصورت مجموعه ای از سیاره ها که با نام دوازده کولونی شناخته می شوند مشغول به حیات است. در حال حاضر این نسل از بشر در حال جنگ با سایلون هاست؛موجوداتی که در واقع از همان رباتهایی پدید آمده اند که سالها پیش انسانها خود آنها را آفریده بودند و اکنون این رباتها که به سطح پیشرفته ای از هوش و فناوری رسیده اند با تکنیک های خاص به جنگ با انسانها برخواسته اند و به طوری ناگهانی در صدد جنگ با انسانها بر می آیند و بدین ترتیب با انفجار هسته ای تمامی دوازده سیاره را نابود می کنند و با جنگ فضایی تمامی سفینه های انسانها را نیز از بین می برند. اما سفینه ی فضایی گالاکتیکا تنها سفینه ای ست که نجات پیدا می کند...


داستان این سریال علمی تخیلی درام به این شکل شروع می شود که ما شاهد ناپدید شدن افرادی در زمانهای مختلف در کشورهای مختلف و با نژادهای مختلف هستیم .این افراد که تعدادشان ۴۴۰۰ نفر است در یک روز به خصوص دو باره و یکجا در یک نقطه از خاک امریکا ظاهر می شوند و در بین از انها دختر بچه ای که ۸۰ سال پیش ناپدید شده بود تا سیاهپوستی که در دهه ۵۰ غیب شده بود وجود دارند .این افراد که هیچ خاطره ای از انچه بر انها گذشته ندارند توسط ما مو رین به قرنتینه برده میشوند و بعد از مدتی ازاد میشوند .. و حالا از این به بعد شاهد مواجه این افراد با دنیایی جدید می شویم که هیچ تناسخی با ان ندارند …. زنی که ۱۲ سال پیش که دختری چند ماهه داشت غیب شده و اکنون دختر خود را ۱۲ ساله میبیند که دیگر او را نمی شناسد و خود را دختر زنی میداند که شوهرش بعد از ناپدید شدن او با ان ازدواج کرده . مرد سیاهپوستی که به خانه خود باز میگردد و به جای خانه خود پلی عظیم الجثه را میابد و خلاصه هر از این افراد انگار چیزی را از دست داده اند ولی …. انها انگار در طول غیبت خود انگار چیزهایی نیز به دست اورده اند . مثلا دختر کوچولی ما می تواند اینده را پیش بینی کند یا پسر جوانی می تواند انسانها را احیا کند یا بمیراند...


The L Word یک سریال آمریکایی – کانادایی و محصول سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ است که به صورت انحصاری از شبکه Show time پخش میشود. این سریال داستان جذاب ودیدنی در مورد نحوه زندگی ، روابط خانوادگی ، دوستانه و روابط عاشقانهدختران همـجنس گرا در شهر لوس آنجلس و کالیفرنیای آمریکا است که در عین حال واقعیتهای ظریف و مهمی از روابط اجتماعی و عاشقانه افراد رو به تصویرکشیده...

در این فیلم، شخصیتی به نام ایوان، از دوران کودکی خاطره هایش را از دست می داده. پس شروع به یادداشت خاطرات روزانه اش می کند. اتفاقات بسیار عجیبی می افتد که زندگی آنها را زیر و رو می کند، و ایوان تمام آنها را از یاد می برد. اما زمانی که بزرگ می شود، روشی پیدا می کند که با استفاده از همان خاطراتی که یادداشت کرده، به خاطره های فراموش شده برسد و این توانایی را پیدا می کند تا گذشته را عوض کند. اما با عوض کردن گذشته، آینده زیرو رو می شود و هر بار زندگی یکی از این دوستان خراب می شود. ایوان هیچ نمی دانست که عوض کردن یک چیز کوچک در گذشته هزاران برابر آینده را تغییر می دهد…


"جروجیا لاس" یک دختر جوان اهل سیاتل است که درسش در دانشگاه را رها کرده است. او از زندگی خود ناراضی است و همیشه با مادرش (جوی) در تقابل است.او در اولین روز کار موقتش به عنوان منشی بایگانی بر اثر حادثهی افتادن صندلی رویش میمیرد! اما به محض مرگ، او در یک گروه موجودات ترسناک در میآید که کارشان گرفتن روح مردم، درست قبل از مرگ است...