

ریانون هرگز شکایت نمی کند، با ذخایری از آرامش و شوخ طبعی در همه حال لبخند می زند. اما پشت این نقاب یک قدرت وحشی نهفته نهفته است، و یک راز طولانی مدفون که ریانون آرزو می کند کاش می توانست آن را فراموش کند. هنگامی که یک برخورد تصادفی با یک غریبه منجر به یک عمل خشونتآمیز تکاندهنده میشود، نقاب ریانون به طور کامل از بین میرود و او مجبور میشود با سمت تاریکتری که مدتها پنهان نگه داشته است، مقابله کند.

رُی کورتنی که شغلش کلاهبرداری است، نمیتواند شانس خود را باور کند هنگامی که از طریق اینترنت با بیوهی ثروتمندی به نام بتی مک لیش آشنا میشود. همچنان که بتی او را در خانه و زندگیاش راه میدهد، ری به طور غافلگیرانهای خود را در حالی مییابد که به او اهمیت میدهد و چیزی که باید یک کلاهبرداری شسته و رفته میبود، به سخت ترین شرایط خیانتکارانهای تبدیل میشود که با یک اشتباه او خراب میشود...