
یک جراح چشم مشهور که در سطح جهانی شناخته شده است، با چالشی بزرگ روبرو میشود. دختری یتیم که نابینا است به مطب او میآید و از او تقاضای بینایی میکند. این چشمپزشک که در دوران انقلاب فرهنگی چین بزرگ شده و سختیهای زیادی را پشت سر گذاشته است، باید از تجارب و انعطافپذیری خود برای کمک به این دختر و بازگرداندن بینایی او استفاده کند.

ساشا و مارکوس که در دوران کودکی دوستان یکدیگر بودهاند، دست زمانه آنها را به مدت پانزده سال از یکدیگر جدا میسازد. تا اینکه یک روز ساشا مارکوس را در سان فرانسیسکو ملاقات میکند و علارقم گذشت تمامی این سالها هنوز هم برق امید و حال و هوای دوران کودکی در چشمان هر دوی آنها میدرخشد…


در جامعه ای که ارزش های آن بر اساس منافع مشترک و یکدست سازی افرادی که در آن زندگی می کنند استوار شده است، مردی از شهر بیکرزفیلد کالیفرنیا جرات می کند تا برخلاف جریان معمول جامعه به دنبال رویاهایش رفته و تبدیل به دلقکی حرفه ای شود. اما پس از ثبت نامی ناموفق در دانشگاه معتبر مخصوص آموزش دلقک ها در پاریس، تنها شغلی که می تواند پیدا کند کار در یک استادیوم محلی گاوبازی است....