

زمانیکه انزویِ خوره ی بازی، به دنیایی پر از پسران جذاب منتقل میشود، حس میکند در رویا به سر میبرد...در رویای شخصی دیگر! دانش آموز دبیرستانی انزو هوشینو، زندگیه محشری دارد. هر روز را به بازی ویدیویی، پرخوری و نوازش گربه ی محبوبش میگذراند. ولی زمانی که موجودی جادویی، او را به دنیای متفاوت و عاری از هر یک از علایقش منتقل میکند، این وضعیت خوشایند به آشوبی گیج کننده تبدیل میشود. حالا او گیره پسرانی جذاب افتاده ست! چطور ممکن است در این دنیای ناگوار، زنده بماند؟ آنزو قبل از بازگشت به زندگی عادی اش، باید در این واقعیت متفاوت پیش برود و بازی کند. پس او غرولند کنان با تسوکاسا تازوکی دوست میشود. کسی که متاسفانه یکی از جذاب ترین و محبوب ترین پسران مدرسه ست. اوضاع زمانی بدتر میشود که انزو درمیابد، تسوکاسا شاید چندان شخص بدی هم نباشد!


در گرنبل کینگدام، یه شهربازی متروکه، شیکی تمام عمر خودشو لا به لای دستگاه ها سپری کرده. اما یک روز، ربکا و گربه ـش، هپی، جلوی شهربازی ظاهر میشن. این تازه واردا نمیدونن که این اولین باریه که گرنبل توی این صد سال بازدیدکننده های انسان به خودش دیده! در حالی که شیکی به دنبال پیدا کردن دوست جدیده، همسایه های سابقش منتظر یه فرصتن تا یه شورش رباتی به راه بندازن... و وقتی که اونجا برای شیکی خیلی نا امن میشه، اون باید به ربکا و گربش بپیونده و با بشقاب پرندشون به یه کهکشان بی حد و مرز فرار کنه.


جمهوری سن مگنولیا. برای مدت زیادی، این کشور توسط همسایه اش، پادشاهی گیادیان، محاصره شده بوده که پهبادهای بی سرنشینی به اسم لژیون رو ساخته. پس از تحقیقات دردناک، جمهوری بالاخره موفق میشه که پهبادهای خودش رو بسازه که این جنگ یک طرفه رو لااقل بدون تلفات کنه - البته این چیزیه که دولت ادعا میکنه. در واقع، هیچ جنگ بدون خونریزی ای وجود نداره. پشت دیوارهای محکم که از ۸۵ منطقه جمهوری محافظه میکنن، "بی وجودات" منطقه ۸۶ وجود داره.