

گایدئو: دختر وحشی با دندانهای بلند و چشمان حیوانی. آشاف: مردی آرام با ویژگیهای نرم و یک تابوت به پشت بسته. این زوج بدخیم یک روز در شهری ظاهر میشوند که تحت سلطه جادوگری است که مردم شهر را فریب داده و خود را قهرمان آنها جا زده است. اما آشاف و گایدئو بهتر میدانند. آنها حسابهایی باید برسانند و از کسی هم رحم نخواهند کرد که در راهشان باشد...


زمانی که قهرمان افسانهای با جسد خدای جسد روبهرو میشود، این یک رویارویی برای اعصار است، اما وقتی گرد و غبار فرو مینشیند، چیزی کاملاً درست نیست... در آخرین لحظات رویارویی حماسی آنها، آخرین شات گامبیت خدای جسد کاملاً غیرمنتظره بود. - جادوی تناسخ! در فضا و زمان، پسری به نام پولکا شینویاما احساسی را از خود بیدار میکند... نه کاملاً خودش... چه کسی میتوانست انتظار داشته باشد که نبرد اوج بین خیر و شر به این شکل رقم بخورد؟


داستان های رمان های فانتزی در پادشاهی هایلند، جایی که پری ها به انسان ها خدمت می کنند، می گذرد و بر دختری به نام آنه متمرکز است. مادر آن به تازگی درگذشت، بنابراین آن تصمیم می گیرد تجارت خانوادگی را ادامه دهد و استاد شکر نقره ای شود، صنعتگری ویژه که می تواند آب نبات جادویی بسازد. او با محافظ پری چارلز بد دهانش، راهی پایتخت می شود.


آکادمی سحر و جادو آرنولد مدرسه ای برای نخبگان است... و ری وایت فقط پسر معمولی شماست. در واقع به نظر می رسد که او اصلاً در جادو مهارت خاصی ندارد و کمی کلوتز است. به همین دلیل است که او هیچ ربطی به این شایعه ندارد که یکی از جادوگران بزرگ، جادوگر یخی، یکی از اعضای کلاس ورودی است ... درست است؟


Rein یک هیولا رام کننده است که در کنار قهرمانان برای سرنگون کردن پادشاه شیطان می جنگد. اما یک روز رفقای او را بی فایده اعلام می کنند و از مهمانی بیرون می کنند و پس از آن تصمیم می گیرد زندگی بی دغدغه ای را به عنوان یک ماجراجو آغاز کند. در طول آزمونی که او باید برای تبدیل شدن به یک ماجراجو قبول شود، با دختری به نام کاناد برخورد می کند که مورد حمله یک هیولا قرار می گیرد. راین جان خود را به خطر می اندازد تا مطمئن شود که می تواند فرار کند، اما سپس هیولا را در یک ضربه به زمین می اندازد. معلوم می شود که کاناد از قبیله بی اندازه قدرتمند مردم گربه است، یکی از قوی ترین گونه ها! او مجذوب ترکیب استعداد و طبیعت لطیف او می شود و می پرسد: "آیا سعی می کنی مرا اهلی کنی؟" راین با قوی ترین دختر گوش گربه ای قرارداد می بندد و زندگی جدید خود را به عنوان یک ماجراجو آغاز می کند. قهرمانانی که او را از مهمانی بیرون کردند، و همچنین دیگر گونه های قوی تر، به قدرت او توجه می کنند.


همه چیز در مورد دانشجوی کالج آمامیا یوهی متوسط است: نمرات، ظاهر و نگاه متعصب او به زندگی. پس چه اتفاقی می افتد که او یک روز با مارمولکی سخنگو از خواب بیدار می شود که به او اطلاع می دهد که یک چکش غول پیکر در فضای بیرونی وجود دارد که آماده است زمین را تکه تکه کند و از او در مبارزه با نیروهای شیطانی درخواست وفاداری می کند؟ وانمود کنید که هرگز اتفاق نیفتاده است! متأسفانه برای یوهی، کمی اجبار در قالب یک شاهزاده خانم فوق العاده، او را از بازگشت به زندگی معمولی خود باز می دارد. در ماجراجویی زندگی خود، یووهی به نیروهای پرنسس غیرقابل پیش بینی ملحق می شود و به دنبال خدمه ای متشکل از همراهان می گردد تا قبل از اینکه چکش بیسکویت سیاره را نابود کند، با یک جادوگر شیطان صفت و هموطنان وحشتناک قدرتمندش مبارزه کنند!