

داستان سریال درباره جایگاه پست و مقام در کشور است. داستان شهوت و قدرت طلبی مردی را نشان می دهد که می خواهد تمام امور مربوط به کشور را در دست بگیرد. کسی که در سریال از او به عنوان مرد بد ذات و شیطان صفت و قدرت طلب یاد می شود. این مرد میخواهد واشنگتن را از آن خود کند. کوین اسپیسی در نقش این فرد به ایفای نقش خواهد پرداخت…


داستان در ارتباط با شبکه سازمان جاسوسی شوروی، "کا.گ.ب" است که در آن سالها در کشور آمریکا تارهای خود را تنیده بودند. البته این مورد دو طرفه بود و هر دو کشور فعالیت گُسترده جاسوسی را برای کسب اطلاعات از طرف مقابل انجام میدادند. یک مرد و یک زن توسط کمونیست ها انتخاب میشوند تا به ازدواج یکدیگر درآیند. آنها پیش از این هیچوقت همدیگر را ندیده اند و یا عشقی در بین خودشان حس نکرده اند اما بخاطر آرمان های شوروی باید ازدواج کرده و با نام و مشخصات جعلی گام به "ینگه دنیا"، "امریکا" بگذراند! حاصل زندگی آنها پس از سالها دو فرزند دختر و پسر است که به هیچ وجه از پیشینه والدینشان آگاهی ندارند. آنها در محیطی کاملا آمریکایی، با رویایی آمریکایی بزرگ شده اند. برنامه های آمریکایی را از تلویزیون دیده اند و به مدارس آمریکایی در فلب ایالات متحده، یعنی "واشنگتن" میروند. زندگی این جاسوسان تقریبا بصورت آرامی میگذرد تا آنکه ماموری از FBI به خانه ای در همسایگی این زوج جاسوس نقل مکان میکند و این چنین اوضاع هر روز بغرنج تر میشود. فعالیت های جاسوسی انها نیز با پیامی از سوی "کا.گ.ب" تشدید میشود. "رفقا به پا خیزید." (رفقا: اصطلاحی رایج در میان کمونیست هاست.)

بیگانه ای فضایی در سال ۱۹۶۹ موفق می شود تا «مامور کی» را به قتل برساند و کره زمین را در وضعیت خطرناکی قرار دهد. «مامور جی» که حالا یک کهنه کار در سازمان به حساب می آید، مامور می شود تا در زمان سفر کند و به سال ۱۹۶۹ بازگردد تا مانع از کشته شدن او در موعد مقرر گردد و به این ترتیب نسل بشر را نجات دهد...

این فیلم داستان پلیسی به نام نیک کاسیدی (سام ورتینگتون) را روایت می کند که گرفتار توطئه شده و به همین جهت روانه زندان می شود. اما زندان جایی نیست که نیک بتواند در آنجا دوام بیاورد و هرجور که شده باید بی گناهی خود را اثبات کند به خاطر همین به بالای ایوان هتلی در منهتن می رود...


سریال درباره میلیاردری است که با استخدام یک مامور سابق CIA تصمیم به پیشگیری از جرم و جنایت می گیرند در حالی که هنوز این جرم ها اتفاق نیفتاده است …خالق این سریال کسی نیست جز "جانتان نولان" ( نویسندهی فیلنامه های ممنتو و بتمن ) ، برادر "کرستوفر نولان" ! البته قابل ذکر است که کریستوفر خیلی جاها اذعان داشته که ، در اکثر کارهاش ، از برادرش جاناتان کمکهای بزرگی گرفته و این یعنی با خالق بزرگی طرف هستیم.