
«سارا» آرزوی ستاره شدن در رقص باله را دارد، اما با مرگ ناگهانی مادرش تمام برنامه هایش بهم میخورد. او به همراه پدرش به محله سیاه پوست ها در طرف دیگر شهر نقل مکان و در مدرسه ای جدید شروع به تحصیل می کند. او که از معدود دانش آموزان سفید پوست آنجا است، با دختری بنام «کنیل» دوست شده و پس از مدتی با برادر او آشنا می شود...

يک گروه از دزدان حرفه اي به رهبري مارکوس و سولينا ، وارد يک سرداب در قلب لندن مي شوند به اين اميد که گنج پيدا کنند . در عوض آنها موفق مي شوند که به يک موجود قديمی "کنت دراکولاي افسانه اي" ، که باعث وحشت انگلستان در قرن گذشته شده بود تا زمانيکه توسط دکتر آبراهام ون هلسينگ متوقف شد – جان تازه ببخشند .

جنگ خليج فارس. در عمليات «توفان صحرا»، «ستوان ناتانيل سرلينگ» (واشينگتن)، فرمانده ي يک واحد ارتش امريکا، به خطا دستور نابودي تانکي را مي دهد که در واقع تانکي «خودي» است و عده اي از سربازان هم وطنش، از جمله يکي از دوستان صميمي اش کشته مي شوند. فشار روحي اين ماجرا، او را به نوش خواري و فروپاشي زندگي زناشويي اش مي کشاند.