
«سام» یک دانش آموز دبیرستانی است که پدرش به مناسبت فارغ التحصیلی برای او یک اتومبیل کامروی دست دوم خریده است. سام از این موضوع بسیار خوشحال است اما در ادامه متوجه می شود اتومبیل او در واقع یک روبات تغییر شکل دهنده به نام «بامبلی» است که به یک گونه از روباتهای فرا زمینی به اسم «اتوبوت» تعلق دارد...

«آماندا» (دياز)، سازنده ي آنونس فيلم ها، اهل لس آنجلس و «آيريس» (وينسلت)، روزنامه نگار اهل ساري، انگلستان، هر دو به سايتي اينترنتي مراجعه مي کنند به نام «خانه تاخت زني» و تصميم مي گيرند براي فراموش کردن شکست هاي عاطفي شان، دو هفته اي خانه هاي شان را در انگلستان و امريکا، با هم عوض کنند...


چارلی هارپر که یک موزیسیین موفق است در خانه ویلایی خود در ساحل ملی بو زندگی راحتی دارد چارلی که از راه نوشتن اهنگ برای کمپانی های تبلیغاتی درامد خوبی دارد ادم سر زنده وخوشگزرانی است..اما استایل زنگی بدی دارد. زیاد مینوشد ، شرط بندی میکند و هر روز با یک زن زیبا معاشرت میکند اما از رفاقت کردن و داشتن رابطه پرهیز میکنه خود را اسیر یک نفر نمیکنه اما زمانی که برادرش الن که درست برعکس چارلی است و ادم ساده لوح و زن ذلیلی است به دلیل اینکه زنش طلاقش داده و خانه اش را گرفته مجبور میشه بیاد و با چارلی زندگی کنه …


کارآگاه سابق پلیس آدریان مانک که دچار اختلال و وسواس از قتل همسرش شده و در حال حاضر در مرخصی روانی از اداره پلیس سان فرانسیسکو قرار داره ، توسط دوستان خود و به کمک پرستارش سعی میکنه رئیس سابقشو متقاعد کنه که به او اجازه بده که به اداره پلیس برگرده تا بتونه با استفاده از حافظه قوی و توانایی های شگفت انگیزش پی به ماجرای قتل همسرش ببره و...

«کالن کريسپ» (تايسن)، فروشنده ي مواد مخدر لس آنجلسي که ادعا مي کند همسرش همراه پسرشان و سه ميليون دلار پول گريخته، در زندان باخبر مي شود که همسرش در آستوريا ديده شده است. در همين حال، «کارآگاه جان کيمبل» (شوارتسنگر) را همراه با «فيبي اوهارا» (ريد)، که قبلا معلم بوده، به آستوريا مي فرستند تا مخفيانه در کودکستاني که بچه ي «کالن» در آن جاست، مشغول به کار شوند تا شايد از اين طريق به نشاني همسر او دست يابند.