
«جیمی هافا» (نیکلسن) یکی از رهبران اتحادیه های کارگری است که در دوران بحران اقتصادی دهه ی ۱۹۳۰، تبدیل به یکی از چهره های جنجالی می شود. او به طور علنی با «خاندان کندی» مبارزه می کند و در دهه ی ۱۹۶۰ زندانی می شود. بعدتر در دوران «نیکسن» بخشیده می شود و به طرز اسرارآمیز و مشکوکی می میرد...

«استيون» (راسل) و «برايان مکافري» (بالدوين)، پسران يک آتش نشان شيکاگويي هستند که هنگام انجام وظيفه جانش را از دست داده است. «استيون» معتقد است «برايان» نمي داند که براي ماندن در اين حرفه، چه زحمت ها بايد کشيد و چه جان فشاني ها بايدکرد. «برايان» را به بخشي «بي خطر» انتقال مي دهند و مأمور مي شود به مأمور تحقيق اداره، «دانلد ريمگيل» (دنيرو) که سعي دارد از چند و چون يک سلسله آتش سوزي سر در بياورد، کمک کند...

مالک جدید تیم بیسبال «کلیولند ایندینز» برای اینکه بتواند نقشه خودش را عملی کرده و تیم را منتقل کند، چندین بازیکن ناشی را خریداری کرده و در تیم قرار می دهد تا نتایج ضعیفی بگیرند. وقتی بازیکنان از نقشه مالک تیم خبردار می شوند تصمیم می گیرند برای ضدحال زدن به او، تمام تلاش خود را بکنند تا او به هدفش نرسد...